من احساس میکنم بیشتر از هرچیزی،حتی بیشتر از اون دفتری که با ا. جان قبل از مهر خریدیم و سعی میکنم هر روز دو سه خطی توش با خودم حرف بزنم به یه ذهن آروم احتیاج دارم و به یه آدمآهنی درون.
+ صبح با یه خواب عجیب بیدار شدم،نمیدونم خوابا نشونهست یا توهمه ولی خداکنه توهم باشه درغیر این صورت باور نمیکنم ذهنم اینطوری به هم ریخته باشه که به همچین مسئلهای فکر کنه.
درباره این سایت