من از این‌که حرف‌های مأیوس کننده بزنم حس خوبی نمی‌گیرم ولی کم‌ترین کاری که می‌تونم درحق خودم انجام بدم اینه‌ که حرف‌های این مدلیم رو یه جایی بنویسم که مغزم از دست‌شون راحت شه،بله من احساس می‌کنم توانایی صحبت کردن راجع به‌شون رو ندارم و همین‌که با یکی دو جمله‌ی نامفهوم یه‌طوری این‌جا منظورم رو برسونم برام کافیه،مشکل امشبم اینه که فکر می‌کنم دلم می‌خواد تمام چیزایی که دوست دارم رو یادبگیرم/دنبال کنم ولی آن‌قدر که تجربه‌ی بدی داشتم همیشه توی دنبال کردن این قضایا یه حس قوی‌ای از درون می‌گه تو حتی اگر تصمیم بگیری انجامش بدی هم رهاش می‌کنی،واقعا دلم می‌خواست این شخصیت اشتباهم رو عوضش کنم،اذیت می‌شم همیشه سرش اذیت می‌شم.

یادم می‌آد سال پیش توی اسفند کاملا اتفاقی از این سایت‌هایی که می‌شه برای آینده‌ت نامه بنویسی و بعدش به‌ت توی یه تاریخ مشخصی ارسال بشه پیدا کرده بودم و نشستم یک‌عالمه حرف زدم،این‌طوری که یادم میاد مدت‌زمانش یک‌ساله بود حالا یکم از محتویات حرف‌هام رو هم یادم می‌آد ناراحتم که اگر اسفند برسه و نامه‌ و حرف‌هایی که الان می‌بینم اتفاق نیوفتادن برسن به‌م واقعا می‌خوام چیکار کنم؟چطوری ممکنه این‌قدر پرحفره باشم؟از کی این‌طوری بودم و بدون تغییر موندم؟چطوری ممکنه همزمان هم از وضعیت موجود ناراضی باشم هم توانایی تغییرش رو نداشته باشم؟من از خودم تعجب می‌کنم.گریه‌م می‌گیره ضعیفم؟دلم نمی‌خواد راجع به این موضوع با کسی که شناخت نزدیکی ازم داره صحبت کنم،فقط با شدت زیادی احساس خستگی و لبریز شدن رو دارم‌‌.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Terry اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها Tyrone حاج قاسم یک فرد نبود؛یک اندیشه بود! رمان من مهشید دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. مجله وبلاگی همه چی gateway